شما استاد كرامي قرار كيرد. اما قبل از اينكه بخواهم مستقيما به درجات ايمان بيردازم ابتدا اشاره اي به( خود ايمان كه اصلا ايمان جيست ؟ جكونه حاصل مي شود. جرا وجود علم درايمان موثر است , ) دارم . بعد از ان به درجات ايمان برداخته ام .

۱-* ايمان جيست؟

ايمان عبارت است از باوري كه توام با اقراروعمل به مقتضاي باور باشد. اقرار به عقايد اسلامي  بدون

باور قلبي  ايمان نيست باور قلبي هم بدون اقرار عملي ايـــمان نيست . بدين جهت فرعون با اينكه يقين داشت انجه موسي (ع) مي كويد حق است و رسالت موسي (ع) را قلبا باور كرده بود ولي به او مومن كفته نمي شد جون از روي لجاجت و اسـتـــكبار اقرار به يكانكي خدا و نبوت موسي نمي كرد. ولي وقتي در حـــــال غرق شدن اصطرارا اعتراف به توحيد و رسالت موسي نمود  كفت: امنت انه لا اله

به دلخواه خود هر جه را بخواهد باور كند يا باور نكند ولي ركن دوم در اختيار انسان است

و مربوط به عقل و بعد عملي وجود انسان مي باشد .يعني انسان مي تواند به انجه باور دارد اعتراف كند وبه

مقتضاي ان عمل نمايد ولي عملا اعتراف به اعتقادات خود نداشته باشد اعتقادات قلبيكه ركن اول ايمان است, جون در اختيار انسان نيست اجبار بردار هم نيست , يعني به زور نمي شود اعتقاد كسي را عوض كرد. ولي ركن دوم ايمان كه اقرار عملي است جون در اختيار انسان است قابل اجبار است يعني مي شود جبرا كسي را وادار كرد كه به عقايد خود عملا اعتراف كند يا بر خلاف عقيده خود عمل نمايد و خـــــود نيزداراي مـــراتبي

– (المتعبد بغيرعلم كحمار الطاحونه يدور و لايبرح من مكانه )عبادت كننده بي علم به خر دوار اسياب مي ماند كه دور ميزند و راه به جايي نمي برد .

– (ينبي عن قيمته كل امري علمه وعقله ) از ارزش وقيمت هر كس علم و عقل او خبر مي دهد .

– (علي قدر العقل يكون الدين ) دين هر كس به مقدار عقل اوست .

عبارت هاي ياد شده نشان مي دهد كه علي رغم جدايي نفير تلازم سلبي بين علم و ايمان , تلازمي وجودي بين ان دو است , يعني ايمان صحيح و صواب و ايمان يقيني و مستحكم و مصون از تغييراتي كه در صور مختلف خيال حاصل مي شود, تنها در صورتي حاصل مي شود كه به امري حقيقي ثعلق داشته وبا معرفتي ي

[۴] – طه ايه ۱۱۴مومنان (ع) امده است : از محبوب ترين بندكان نزد خدا بندهاي است كه خداوند او را بر ضد خويش ياري داده است.( وي به كمان سهل انكاري در طاعت و كوتاهي در عبادت افسردكي را شعارخود كرده وجامه ي ترس و هراس از روز رستاخيز را در بر كرده باشد . در نتيجه جراغ هدايت در دلش افروختـته شده لبــاس شهوات را به در اورده خود را از هر انديشه اي جز يك انديكري دو دهم و … تا به جزء كامل رسانيد. وبه ديكري يك جزء و يك دهم داد, و به ديكري يك جزء و دو دهم , به ديكر يك جزء وسه دهم و… تا به دو جزء رسانيد سيس به همين حساب به انها داد تا به برترينشان جهل ونه جزء

كونه اي عبادت كني كه كويا در حضور او هستي و او را مي بيني . و كاهي به ايقان تعبير مي كنند كه : بالاخرة

هم يوقنون – و به اخرت يقين دارند [۱]. و اين ايه ي شريفه به اين مراتب سه كانه اشاره دارد : ( بر كساني كه ايمان اورده و كردار شايسته كرده اند در مورد انجه خورده اند كناهي نيست هر كاه كز ان حضرت درباره ي استوار ترين دستاويز هاي ايمان سوال شد , فرمود : دوست داشتن براي خدا و دشمني كردن براي خدا . ( ييامبر خدا )

۴ _ عوامل استوار شدن ايمان : امام صادق (ع) در ياسخ به سوال از عواملي كه ايمان را در بند استوار مي سازد فرمودند : انجه ايمان را در او استوار مي كند يارسايي است و انجه ايمان را از دل او بيرون مبرد طمع و ازمندي است – هر كس كردارش با كفتارش يكي باشد نجات و رستكاري او كواهي ۹۳……………………