دورة جمهوري

معماري با آن كه متون رومي گزارشهايي درخور ستايش از هنر و هنرمندان يوناني به دست مي دهد ، در نبود كارهاي اصيل يوناني ، ارزش كار يونانيها بسي بيشتر جلوه مي كند ، زيرا روميها در زمينة هنر خاص خود ، حرف چنداني براي گفتن نداشتند ؛ آنان به ندرت نامها را ثبت مي كردند و هرگز دربارة سبك بسياري از هنرمندان كه ستونهاي بلند مرمري و كاشيهاي مفرغي پشت بام پوشيده با ورقهاي طلاي بسيار ، برفراز تپة كاپيتولين بازسازي شده ، ناگزير بايد براي آگاهي از معماري جمهوري روم به نمونه هاي به نسبت محقري متوسل شد . يكي از اين بناها ، ساختماني برپا از سدة دوم معروف به معبد فورتونا ويريليس نامي بي مسما – اين ساختمان شايد وقف پورتونوس خداي بندرها شده است ، كنار تيبر در رم ساخته شده است . در اين بنا بي درنگ عناصري از اصول اتوسك را مي توان مشاهده كرد – كرسي ساختمان ، پاگردپله در جلو و رواق ستوندار .اما حفظ شده بود ، اما سامان يابي بي واسطه اش را وامدار شكل گنبدي يوناني است . معبد گردتيوولي ويژگي بارزي دارد . حرم آن ، به جاي رگه چيني با سنگ كه ويژة همة كارهاي معماري تاريخي يوناني است ، از بتون ساخته شده است . بتون رومي ، مادة نيمه مايعي كه امروزه به كار مي رود نبود ، بلكه تركيبي سفت تر از ريگها و  تكه هاي سنگ همراه ملات بود كه در قالبها يا قالبهاي استفاده از امكانهاي تازه اي را ه بتون برايشان فراهم كرده بود كشف كردند و معماري خود را نه بر پاية ستونبنديهاي راست ، كه برفضاهاي بازي كه اندازه و شكلشان پيوسته متغير بود ، استوار كردند . آنان همچنين آموختند كه چگونه يافته هاي تازة خود را با تاريخ آن را حدود نيمة سدة اول ق.م ارزيابي كرد. هرچند ممكن است نقاشي يوناني نبوده باشد (گاه خطاهايي در كتيبه هاي يوناني ديده مي شود) ، اما امروزه اعتقاد چنين است كه آنان بر پاية نمونه هاي اصلي يوناني سدة دوم ق.م شايد نمونه هايي مربوط به اسكندريه يا ايتالياي جنوبي ، كار مي كردند ، پايه هاي چهارگوش قرمز روشن با سرستونهاي كورنتي زراندود ، رواقي سايه دار مي سازند كه       شد . ستوني مرمري ، با كرسي آن كه به بلندي ۱/۳۸ متر قد برافراشته بود و برفراز آن تنديش مفرغي زراندود تراژان قرار داشت (تنديس ، در سده هاي ميانه از ميان رفت و در سدة شانزدهم به جاي آن تنديس پطرس مقدس گذاشته شد) . كرسي ستون مزين به سلاحهاي غنيمتي است كه به صورت نقش نيم برجسته نمايانده شدسرستون دوريك ستون تراژان ، ردي از تراس قاشقي بالاي نقش برجستة طومار مانند ، پديدار مي شود . تصور بر اين است كه انديشة ستون تاريخي شده از همين طومار با تصويرهاي روايي بسيار به وجود آمده باشد ، اما تنها طومارهاي شناخته شده از اين طومار بسيار متأخرترند و تحت تأثير ستون تراژان و ديگر بناهاي يادبودي كه از آن تقليد كرده اند ساخته شده اند و نه برعكس . اصالت فكر نمي دانيم آيا اين فكر را اپولودوروس نسبت دهيم يا به هنرمندي كه زير نظر او…………………..