دانلود تحقیق چدن خاکستری


در حال بارگذاری
12 مارس 2021
نوع فایل : word (قابل ویرایش)
حجم فایل : 1 مگابایت
تعداد صفحات : 24صفحه
109 بازدید
۱۱۰۰۰ تومان
خرید

بسم الله الرحمن الرحيم

در جستجوي نام

براين خواست ، قامت راست نكرده ام كه بنويسم قوم سيستاني تاريخي به بلنداي آفتاب دارد و شبان مهتابي در كنارة هامون فرمند ، نقل ستاره بر بيافريد » سيستاني كه تو امروز مي بيني و من به سوگواريش پيراهن صبوري كلام ، چاك داده ام و خون خزان گلبانش را بر دست و روي منصور قلم ماليده ام ؛ روزگاري دراز ، مهد رادي و پايمردي بوده و دستان اسطوره هايش ، گهواره جنبان داد و دهش و دانايي ، آنروزها كه كرتابي دونان ، چراغ انديشه اش را مي افسرد ، اسطوره هايش به شريعت آدم و نوح ، پاك جان بوده اند و اانديش بوده كه دروازه هايش جز به ديدار راستي و راستكرداري گشوده نشد و مردمانش جز به نيكي و نيك رايي ستوده نشده اند و « سيستان » نام بر او نهادند از آنروز كه « ضحاك » بر « گرشاسب » ميهمان شد و ضحاك به پنداري ناپاك طلب زن و شبستان كرد و گرشاسب او را بگفت : « هشدار كه كه زنان بزرگانش را آل مردان و معاويه ، گيسوي عفاف تراشيدند و رنج باج در افزودند ، اما حنجره به لعن آفتاب و عدالت مطلق ، ابوتراب علي (ع) نيالودند و ، هم اينجا بود كه رزم نامة مردانش ، نشان «جنگ بند مدود » گشت و يكصد و پنجاه گوهر برتر سيستاني ، چهارده هزار « اوزبان » را يرو سينه شكست و اما … چه روي داده كه بر سفرة گشودة مستعمرات اين بي نهايت از « كشمير » تا « درياي هند » و « كرمان » و « اسفزار » و « سند » به يك پاره جگر جغرافياي كوچك دست آموز خود امروز خو گرفته و مردمش پيشاني آبرو به استان « تركمن صحرا » و « سرخس » و ديگر جا سوده اند و در كوچ دائم خريشة انديشه در خلط و خون دواندة ميوة فقر و فلاكت داده . سر آن ندارم تا در نوشتارم به اين كف آب هاي اقيانوس سرختاب بشري به اين دوزخ انديشان كبود جامة تلخ جان بپردازم كه اين خود بوسه بر نيش افعي ضحاك نفس آنان دارد . اين سرنوشت قومي است كه داغ نكبت بيگانه را بر شانه هاي فرسوده اش مي بيند و اينده اش را در امواج ابر نه قومي آزمندي آنان كه درانديشة نام و نان اند ونه چراغاي شب ماندگان ، آنان كه مردم گشاده دست و گشوده و ساكت و صبور سيستان را جز به سوداي اسمي و علمي از سر

روحم بي معشوق نگردد .

ميلادي ـ راستي

حرف سكوت

اي معصوم عصمت روي علم پيشه اي سرو خرامان كه بر زورقي از جنس دل در درياي عشق تلاطم روياهايم را فرمان روايي مي كني ، اي كه بر قل آمالم كه اكنون كوه آلام گشته فرياد غرور سر مي دهي ، فراقت غمي جانكاه بر كام نشانده كه قصد برخواستن ندارد ، غمي كه تار تار روحم را به نوازيدن مي گيرد . غمي كه دل دوزخ را هم آتش مي زند !

گرمايي را برايت به ارمغان آرد ، ديگر چه جاي بيان در برون كه خود آگهي از درون .

ميلاد سلامتي ـ فيزيك ۸۱

جام شفق

روزي كه در جام شفق مل كرد خورشيد  * بر خشك چوب نيزه ها گل كرد خورشيد

شيد و شفق را چون صدف در آب ديدم  * خورشيد را بر نيزه گويي خواب ديدم…………….

 

 

 

مطالب فوق فقط متون های ابتدایی تحقیق  بوده اند . جهت دریافت کل ان  در ۲۴  صقحه  ، لطفا ان را خریداری نمایید .

 

 

خرید

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • دقت فرمایید بعد از خرید فایل ، روی دکمه سبز کلیک کنید و سپس روی دکمه قرمز دانلود کلیک کنید .
  •   جهت دیدن آموزش نحوه دانلود فایل اینجا کلیک کنید
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با شماره 09353877793 واتساپ کارشناس پشتیبان فایلیا تماس بگیرید.